بهورز

12 شهریور ماه روز بهورز گرامی باد.

به نام خداوند مهر و صفا

خدایی که داده سلامت به ما

خدایی که لطفش به ایران رسید

از آنگه که بهورز آمد پدید

جوانی چابک و سر زنده بودم

میان اهل دل پر خنده بودم

بخواندم درس و دیپلم را گرفتم

از آن پس در پی کنکور رفتم

پی شغلی بگشتم در نهایت

شدم مشغول در بخش سلامت

نه راحت ، بلکه از هفت خان رستم

گذر کردم با صد پیچ و صد خم

دو سالی درس خواندم شب و روز

چرا که گشته بودم دانش آموز

از آنجایی که بنده مهرورزم

به حکم کارگزینی ، بهورزم

به هر حالت هوای گرم یا سرد

کنم خدمت برای هر زن و مرد

به بهورزان عنایت بسیار است

برای گفتنش دل بی قرار است

نظارت ها به بهورز بی شمار است

رئیسم صد نفر ، نه ، گو هزار است

رئیسان چون به گرد هم نشینند

بنای طرح و کاری نو بچینند

چو طرح تصویب و ابلاغش نمایند

ز بهورزان دل خوش را ربایند

از آنجایی که کارم هی بزاید

کمی کیفیتش پایین بیاید

بیائید در کنار هم بمونیم

برای زخم ها مرهم بجوئیم

ز فرم و دفتر و کاغذ بکاهیم

سلامت بهر خلق عرضه نماییم

سخن بسیار ، لیک آمدم یاد

زبان سرخ سر سبزم دهد باد